سونوی دوباره ی کوچولو
سلام عزیز دلم .چند روز پیش رفتم سونو البته یواشکی که کسی ندونه اخه دعوام میکردند.دوباره پاهای کوچولوتو بسته بودی تا قبل از اینکه برم تو همش لگد میزدی و اینور و اونور میچرخیدی وقتی رفتم تو یه ادامس عسلی انداختم تو دهنم و رو تخت خوابیدم اما تو سریع اومدی مچاله شدی زیر دلم و هر کاریت کردم دیگه تکون نخوردی خیلی ناراحت شدم ازت گفتم خیلیییییییییییییییی پدر سوخته ای انگار دوست نداشتی بدونم دخملی یا پسر؟
ولی دکی گفت همه چیت خوبه .
الان یکی دوروزه که دیگه حرکاتت و خیلی واضح تر متوجه میشم مخصوصا وقتی جابجا میشی انگار ته دلم خالی میشه
قربونت برم خیلی دلم ببرات تنگ شده دوست دارم زودتری بغلت کنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی