هفته 30
روزها داره میگدره و من دو روز دیگه وارد ماه هشت میشم این یعنی دو ماه دیگه مونده تا یه معجزه از تو دلم بیاد بیرون و بپره تو بغلم.وااااای که لحظه شماری میکنم براش .تقریبا تمام سیسمونی خریداری شده و البته و خیلی مختصر و مفید مامانم میگه لباس نگیریم چون طبق رسم فامیلمون برا جشن بعد زایمانم اکثرا لباس میارن. هنوز نی نیه نازمون اسم نداره گزینه های فعلی ما دلسا ،سایدا...چیزی به ذهنمون نمیرسه خدای من انتخاب اسم خیلی سخته دلم یه اسم شیرین میخواد . مرخصی زایمان هم که شد همون شش ماه واقعا مزخرفه قانونی که کجلس تصویبش کرده خیلی راحت توسط شورای نگهبان رد میشه خاااک تو سرشون. نی نیه گلم حسابی تکون میخوره تقریبا تمام طول روز حتی شبا که نمیذاره بخوابم گاهی میترسم نکنه وقتی به دنیا اومد بیش فعال باشه. شبا تو خواب بد جووری نفسم میگیره و تپش قلب میگیرم پای راستم هم همش موقع خواب تیر میکشه. اصلا عادت ندارم موقع خواب برا پهلو به پهلو شدن پا شم بشینم همش استرس دارم بند ناف نپیچه دور گردنش خدایا خودت مواظبش باش من که تنبلم حوصله این کارا رو ندارم. دو هفته پیش رفتم سونو دختر نازمو دیدم ماشالله چه بزرگ شده بود .سر و ته بود توو دلم الهییییییی قربونش برم